رهبر یا مدیر – آیا اثر مثبتی بر روی کارکنان خود میگذارید؟!

یک رهبر می تواند منصوب شود و یا از میان گروهی برخیزد. رهبر می تواند بر دیگران برای انجام امری ورای عملیات دیکته شده، اثر بگذارند.

مدیر بودن لزوما به معنای رهبری کردن نیست. مدیران منصوب می شوند و بر اساس اختیار رسمی سمتشان دارای قدرت قانونی هستند که به آنها اجازه می دهد تشویق و یا تنبیه کنند. 

رهبری به‌عنوان «فرایند تأثیر اجتماعی که یک شخص می‌تواند کمک و حمایت دیگران برای انجام یک وظیفهٔ عمومی را برآورد» توصیف شده‌است، اگرچه تعاریف جایگزین نیز برای آن وجود دارد. (wikipedia)

ایا همه مدیران توان Leader بودن دارند و یا همه رهبران مدیر خوبی هستند؟ رهبر بودن به این معنی نیست که به کسی دستور ندهیم، همیشه همه را متقاعد کنیم، هیچگاه بد اخلاق نباشیم! و همیشه همراه  و پا به پای کارکنان (همانند عکس های موجود!) در حال کشیدن بار کار بر دوش خود باشیم. اینکه شخصی بتواند بر دیگران نفوذ داشته باشد لزوما به این معنی نیست که از توانایی برنامه ریزی و سازماندهی و نظارت نیز برخوردار است.

به این نکته توجه کنیم که با پیش فرض بالا رهبر(Leader) به کسی تلقی میشود که اقتدار مدیریتی نیز داشته باشد. پس این به این معنی نیست که یک Leader دستور نمیدهد، اشتباه نمیکند و همیشه بر خلاف مدیر! پا به پای کارمندان مشغول به کار کردن است!

در این لیست به بررسی کاراکتر شخصیتی این دو میپردازیم که به شما کمک میکند ببینید که آیا اثر مثبتی بر روی کارکنان خود میگذارید یا خیر:

• به عنوان یک مدیر که بر همه چیز واقف است – به عنوان یک رهبر که همواره در حال یاد گیری است.
• به عنوان یک مدیر که پاسخ میدهد – به عنوان یک رهبر که در جستجوی راه کار است.
• به عنوان یک مدیر که بیشتر حرف میزند -به عنوان یک رهبر که بیشتر گوش میکند.
• به عنوان یک مدیر که بیشتر راه را دیکته میکند – به عنوان یک رهبر که همانند مربی در کنار شماست.
• به عنوان یک مدیر که بیشتر انتقاد میکند – به عنوان یک Leader که بیشتر تشویق میکند.
• به عنوان یک مدیر که بیشتر تقاط ضعف را شناسایی میکند – به عنوان یک Leader که بیشتر استعداد های ذاتی را شناسایی می کند.
• به عنوان یک مدیر که بیشتر توجهش معطوف به “خود” است – به عنوان یک رهبر که توجهش بیشتر معطوف به “ما” است.
• به عنوان یک مدیری که بیشتر دیگران را سرزنش میکند – به عنوان یک Leader که خود را مسئول میداند.
• به عنوان یک مدیر که خواهان نتیجه است – به عنوان یک رهبر که الهام بخش کارایی و اثر بخشی است.
• مدیری کار را درست انجام میدهد – رهبری که کارهای درست را…

مطالب و لیست های گوناگون از این دست  بیشتر جنبه مطالعه و سرگرمی دارند، وگر نه تا کنون کسی نتوانسته است از راه پژوهش و یا استدلال منطقی ثابت کند که توانایی رهبری نقطه ضعفی برای مدیر است و از طرف دیگر همه رهبران نیز لزوما تمامی ظرفیت های کارکردی مدیران را ندارند.

مدیریت ابزار خاصی نیاز دارد که اصلی ترین آنها داشتن کاراکتر و شخصیت یک “مدیر واقعی” است.  هر مدیر میبایست از نقاط ضعف و قدرت خودت خود و فاصله ای که از لحاظ شخصیتی با یک مدیر  و رهبر موفق دارد، آگاه شود.

همه ما (بالقوه) استعداد رهبری داریم، اما هیچگاه این مسیر یک شبه طی نمی شود.

رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود…

	گردآوری و ترجمه: بابک گلپریان